نقش عاشورا در اخلاق
عاشورا، پشتوانه اخلاق حسنه
قیام حضرت سیدالشهدا7 کانون تحول در قلوب مؤمنین در طول تاریخ بوده است؛ سطحی از طهارت و نورانیت قلب تنها از طریق ابتلا و مصیبت واقع میشود، قیام امام حسین7 بهعنوان اعظم مصائب، کشتی نجات و چراغ هدایت همه مؤمنین بوده «إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ... مِصْبَاحُ هُدًى وَ سَفِینَةُ نَجَاة»[1] و عمیقترین احساسات و عواطف ایمانی را در قلوب به جوشش در میآورد؛
عَنْ فُضَیْلِ بْنِ عُثْمَانَ الصَّیْرَفِیِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ7 قَالَ:
«مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ7 وَ حُبَّ زِیَارَتِهِ وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ السُّوءَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ بُغْضَ الْحُسَیْنِ وَ بُغْضَ زِیَارَتِهِ.»[2]
منزلت دین بر محور ائمه معصومین:، سرپرستی و هدایت تکامل تاریخ است و همه اقدامات ائمه: را میبایست در این مقیاس تحلیل نمود. قیام عاشورا نیز وسعتی به پهنای تاریخ دارد و همه موجودات را تحت تأثیر قرار میدهد؛
«أَشْهَدُ أَنَّ دَمَکَ سَکَنَ فِی الْخُلْدِ وَ اقْشَعَرَّتْ لَهُ أَظِلَّةُ الْعَرْشِ وَ بَکَی لَهُ جَمِیعُ الْخَلائِقِ»[3]
قیام حضرت سیدالشهدا7 مبارزه و درگیری با یک جریان اقامه تاریخی منکر بود که از سقیفه نشأت گرفت و سعی داشت «ولایت» - که حلقه اتصال «شریعت» و «توحید» است- را از میان بردارد و خلافت الهی را منکر شده و ولایت اجتماعی را امری زمینی جلوه دهد. ازاینرو اصلیترین هدف این قیام، اقامه معروف و مبارزه با منکر و اصلاح امت پیامبر9 ذکر شده است:
«إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی. أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِب»[4]
صحنه قیام عاشورا در حقیقت صفآرایی جنود عقل در مقابل جنود جهل بود چراکه در یک سو همه مکارم و فضایل اخلاقی جمع شده بود و در مقابل نیز همه رذایل و مکاید پا به میدان گذاشته بودند. اگر اقدامات امامین صادقین7، پشتوانه فرهنگی و معرفتی کل حرکت تاریخی جبهه حق را مهیا ساخت، قیام امام حسین7 نیز منبعی از شور و عاطفه و حماسه پدید آورد که میتواند منشاء تهذیب روحی و اخلاقی کل مؤمنین در طول تاریخ باشد. این تهذیب و تطهیر روحی که با بکاء و اشک بر سیدالشهدا7 واقع میشود تفضل و عنایتی است از سوی خدای متعال برای اهل ایمان؛ «إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ7 حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیرا»[5]. قیام عاشورا سرمایه روحی و عاطفی لازم برای تقابل و درگیری جنود عقل در برابر جنود جهل را در طول تاریخ مهیا ساخته و سرچشمه همه عواطف و احساسات پاک مؤمنین در این عرصه نبرد است، بهگونهای که اهل ایمان با پیوستن به اردوگاه اصحاب حضرت7 در جبهه تاریخی ایمان، به صف بندی روشنی در مقابل جبهه کفر و نفاق دست مییابند؛ «إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ وَ وَلِیُّ لِمَنْ وَالاکُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاکُم»[6] و تعلقات و احساسات مشترکی بر محور امام پیدا میکنند؛
«یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ لَکَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ ع فَقُلْ مَتَى مَا ذَکَرْتَهُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ، فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلَایَتِنَا».[7]
پیوند با اردوگاه تاریخی اهل ایمان از طریق تولی به ولیّ تاریخی و تبعیت و تسلیم قلبی نسبت به او واقع میشود؛
«إِنْ کَانَ لَمْ یُجِبْکَ بَدَنِی عِنْدَ اسْتِغَاثَتِکَ وَ لِسَانِی عِنْدَ اسْتِنْصَارِکَ- فَقَدْ أَجَابَکَ قَلْبِی وَ سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ رَأْیِی وَ هَوَایَ عَلَى التَّسْلِیمِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَلِ وَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ »[8]
عاشورا مبدأ الهام بخش همه قیامهای اجتماعی حق علیه باطل در طول تاریخ بوده است و همه مقربان به درگاه الهی از طریق اتصال با مصیبت حضرت7، به طهارت و نورانیت قلب رسیدهاند.[9] بنابراین قیام عاشورا را میتوان پشتوانه و ضمانت اخلاق در این عالم دانست که اگر نبود، کل عالم هستی بر اثر فتنههای شیاطین و دشمنان اهلبیت:، یکسره در ظلمات کفر و نفاق و جهالت غرق شده بود؛ «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَةِ وَ الْعَمَى وَ الشَّکِّ وَ الِارْتِیَابِ إِلَى بَابِ الْهُدَى».[10]
[1]. عیون أخبار الرضا7، ج1، ص59.
[2]. کاملالزیارات، ص142
[3]. کافی، ج9، ص310
[4]. ابن نما حلى، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص4
[5]. الأمالی (للصدوق)، ص130
[6]. زیارت عاشورا؛ کاملالزیارات، ص177
[7]. الأمالی (للصدوق)، ص130
[8]. کاملالزیارات، ص230
[9]. بنگرید: بحارالانوار، ج 44، الکتاب العاشر، باب اخبار الله تعالی انبیائه و نبینا9 بشهادته، ص223.
[10]. کامل الزیارات، ص228