انقلاب فرهنگی

برخی مطالب پراکنده از یحیی عبدالهی

انقلاب فرهنگی

برخی مطالب پراکنده از یحیی عبدالهی

به کانال بپیوندید:

حنان https://eitaa.com/yahyayahya
درایت
https://eitaa.com/deraiat
فلسفه تابع وحی (فتوح)
https://eitaa.com/fotoooh


چه اصولگرایی شکست خورده باشد و اصلاح طلبان پیروز، و چه اصولگرایی بواسطه قرابت با دولت، ناکام مانده باشد و چه اینکه همه پیروز شده باشند! یا هر تحلیل دیگری که امروزه بر سر آن نزاع و کشمکش است،  به هرحال کنار رفتن اصولگرایان از صحنه مدیریت اجرائی می تواند فرصتی طلایی در اصلاح ضعف ها و کاستی ها و تقویت اصول و مبانی خود باشد. گام اول در تبدیل این ادبار عمومی به پلی برای موفقیت های آینده، «آسیب شناسی» است که می بایست صحیح و واقع بینانه و به دور از جنجال های سیاسی صورت پذیرد. لازم به ذکر است که این یادداشت، نقدی درون گفتمانی است که نمی بایست دستمایه سوء استفاده گفتمان های رقیب واقع شود. هرچند از آنجا که هیچ طیفی، مصون از نقد نمانده است، شاید در رسانه های اصولگرا نیز اجازه انتشار پیدا نکند!

-        از گفتمان انقلاب تا گفتمان بهار

سخن خود را با یک سوال آغاز می کنم؛ براستی چه تضمینی وجود داشت که عاقبت آقای جلیلی همچون آقای احمدی نژاد نشود؟! مطمئناً اگر به احمدی نژاد سال 84، پرده ای از عملکرد ریس جمهور سال 92 را نشان می دادید، به سختی در مقابل آن موضع می گرفت. کسی که با «گفتمان انقلاب» بر سر کار آمد و با «گفتمان بهار» می رود. او که در مباحثی همچون «ارتباط با آمریکا»، «بیداری اسلامی» «ترویج حجاب و عفاف»، «تبعیت از احکام حکومتی رهبری»، «تعامل با نخبگان»، «تعامل با دیگر قوا» و... عملکرد درخشانی از خود برجای نگذاشت و سرانجام، ناکامی های اقتصادی را نیز یا به تحریم خارجی منتسب می کند و یا به دست های پنهان داخلی؛ (مگر بریدن این دستان پنهان، شعار اصلی احمدی نژاد نبود؟!). چه شد این دولت مکتبی، تیره و تار ترین ارتباط با حوزه و مراجع را داشت و حتی بدتر از دولت اصلاحات! چه شد که اولین تأخیر در تبعیت از حکم حکومتی، توسط رجایی  دوم رقم خورد؟! چه شد که بزرگترین اختلاس بانکی کشور در طول تاریخ در پاک ترین دولت ایران واقع شد و حتی یکنفر - بجز دادستان کل کشور- حاضر به عذرخواهی از ملت نشد؟ چه شد که دولت با کابینه 70 ملیونی به حلقه ای تنگ از یاران بهاری محدود شد به گونه ای که خود نیز اذعان می کنند که جبهه مذهبی نتوانست احمدی نژاد را دریابد![1] چه شد که احمدی نژاد در واپسین ایام حضور خود در مسند ریاست جمهور، به موضوعات بهاری و عرفان بازی با مرد بهاری سرگرم است تا پرداختن به دغدغه های اصیل مردم و رهبری؟! و این تفاوت در سخنرانی ها و موضوعات همایش های رئیس جمهور در ابتدا و انتهای کار مشهود و واضح است. و چه دلنشین است احمدی نژاد مکتبی اوایل دولت نهم...

-        ضعف «عقلانیت»، عامل اصلی عدم دستیابی به آرمان های دولت اسلامی

مقصود از این یادداشت ذکر نقاط ضعف دولت نیست بلکه ریشه یابی این آسیب ها است؛ آنچه که موجب سیر نزولی این دولت و عدم تحقق آرمان ها و شعارهای احیا شده­ی آن گردید، بیش از همه از ضعف «عقلانیت» نشأت می گیرد. عزم و اراده این دولت در تحقق شعارهای انقلابی، پرکاری و شجاعت و جسارت این دولت ستودنی و مورد مدح دوست و دشمن بود، ولی چرا در عمل، موفقیتی بایسته کسب نکرد؟ آیا می توان همه تقصیرها را به گردن یک دوست ناباب انداخت؟ آیا وقت آن نرسیده که انحرافات و اشتباهات را صرفاً به خواست و اراده افراد بازنگردانیم؟ بلکه بستر پیدایش این انحراف و فرایند وقوع آن را عمیقاً بازنگری کنیم.

مقام معظم رهبری، شاخصه های دولت اسلامی را «معنویت، عقلانیت و عدالت» می دانند:

 « اسلام ما این است: اسلامِ معنویت، عقلانیت و عدالت. به اسم اسلام قانع نیستیم که اسلام لیبرال داشته باشیم تا ارزشهاى غربى و ارزشهاى امریکایى را ترویج کند و از روشهاى آن‏ها استفاده کند و با آن‏ها در بخش‏هاى مختلف هم‏رنگ و هم‏صدا شود و احیاناً دعاى ندبه‏اى هم بخواند. ما اسلام متحجرِ طالبانى را هم قبول نداریم.»[2]

از میان این سه شاخصه، آسیب اصلی این دولت از ناحیه «عقلانیت» بود که در مواجه با مناسبات پیچیده سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نتوانست به اهداف والای خود جامه عمل بپوشاند. فقدان این عقلانیت نیز، با پیشینه ای بس عظیم، ریشه در خلاء عقلانیت جامعه شیعه در تقابل دین و مدرنیته دارد.

دولت کارگزاران و اصلاحات با تبعیت از نرم افزارها و الگوهای مدرن نیازی به تأسیس و تولید الگوهای اسلامی و بومی نمی دیدند، چرا که اهداف و آرمان آنها در مسیر مدرنیزاسیون تعریف می شد. براین اساس مبتنی بر ادبیات توسعه که در جامعه بین الملل رایج است، اساساً دچار ضعف تئوریک و خلاء نرم افزاری نشدند. اما دولت احمدی نژاد با آرمان های بلند انقلاب پا به عرصه مدیریت اجتماعی گذاشت بی آنکه به لوازم و اقتضائات تئوریک آن پایبند باشد.

 به راستی چه عاملی باعث شد که احمدی نژاد از تعامل با حوزه های علمیه ناامید شود و به «گفتمان بهار» روی آورد؟ گفتمانی که نه از نهاد دینی برخاسته و نه محصول اندیشه ورزی یک عالم دینی است بلکه به یک مهندس بهاری اعطا شده است! بدون اینکه در مجامع علمی طرح شود و در معرض تضارب آراء قرار گیرد و به تفاهم نخبگانی برسد. گفتمانی که از دل عرفان سر برآورده و تمام ظرفیت های دولت را به خود اختصاص می دهد و در مقیاس جهانی و بین المللی خط مشیء تعیین می کند.

براین اساس در نگاهی عمیق تر، حوزه های علمیه و اندیشمندان علوم دینی می بایست نسبت به عدم ارائه الگوهای و معادلات اسلامی در مدیریت جامعه پاسخ گو باشند. علمایی که دولت نهم و دهم را به عدم ارتباط با روحانیت نکوهش می کنند، بفرمایند که چه برنامه و الگوی مستند به اسلام در حوزه سیاست، فرهنگ و اقتصاد ارائه کرده اند و دولت از انجام آن سر باز زده است؟ آیا نقش حوزه علمیه این است که صرفاً در گوشه ای ایستاده، نظاره کند و اشتباهات دولت را تذکر دهد؟ در اینصورت چه تفاوتی در کارکرد حوزه علمیه قبل از انقلاب و بعد از انقلاب وجود دارد؟ بارها این دولت را بخاطر عدم ارتباط با بیوت مراجع و علمای قم سرزنش و مذمت کرده ایم ولی از خود نپرسیده ایم که اگر خدمت مراجع می رسید، بجز وعظ اخلاقی، چه ثمره ای برای دولت می داشت؟ آیا رساله های عملیه برای اداره جامعه کافی است؟!

 موسسه امام خمینی (ره) به عنوان یکی از پیشتازان مراکز حوزوی چه مقدار توانست در ارائه طرح و برنامه اداره کشور، دولت را یاری رساند؟ آیا بجز درس اخلاق گفتن برای هیئت دولت - که البته ارزشمند است- توانست احمدی نژادی را که یک تنه به دل دشمن زده بود و پرچم دولت اسلامی را بلند کرده بود را لجستیک نظری کند که اکنون، فریاد اعتراض سر می دهد؟! آیا نمی بایست علت چرخش این دولت از «فقه» به «عرفان» را در عملکرد این موسسه جستجو کرد؟ جبهه پایداری - به عنوان بهترین و سالم ترین تشکل سیاسی- چه مقدار توانست این دولت را پشتیبانی فکری کند؟ آیا در عرصه ساختارهای اقتصادی توانست حتی یک گام به سوی اسلامی شدن بر دارد؟

مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری در دولت اصلاحات برعهده محمدرضا تاجیک بود که دفتر آن در قم بدست محسن کدیور سپرده شده بود که توانست اقدامات وسیعی در مسیر اهداف دولت اصلاحات انجام دهد. اما در زمان دولت نهم و دهم، این مرکز در قم تعطیل بود! و اساساً وضعیت این مرکز در این دولت تفاوتی با تعطیلی نداشت (کافی است از سایت این مرکز بازدید کنید). حجت الاسلام آقا تهرانی - علاوه بر ارتباط نزدیک با شخص آقای احمدی نژاد- ریاست هیئت امنای این مرکز را بر عهده داشت. حجت الاسلام سقای بی ریا حدود 5 سال مشاور ریس جمهور در امور روحانیت و رابط میان ایشان و حوزه علمیه بودند، شایسته است که گزارشی دهند که چه عملکرد مفیدی در این مدت داشته و چه راهکار و تدبیر علمی پیش روی ریس جمهور قرار داده اند؟

 اشکال اصلی دوستان موسسه امام خمینی (ره) این است که بارویکرد خشک فلسفی و اصول و مبانی انتزاعی به مسائل حساس اجتماعی ورود پیدا می کنند و در این حیطه بسیاری از لطائف و ظرافت های عینی را رعایت نمی کنند و نمی توانند در برابر ظرفیت های مختلف انسانی، انعطاف نشان دهند. این عارضه را می توان در نقدهای تند و به ظاهر علمی آنان در کلام امثال روانبخش و نبویان به وضوح مشاهده کرد.

 وقتی کارنامه بهترین یاوران پیشین دولت، چندان درخشان نیست، چه انتظاری از اصولگرایان سنتی می توان داشت که کمترین همراهی و همدلی با احمدی نژاد را روا ندانستند و از هرگونه مانع تراشی و ایجاد تفرقه دریغ نورزیدند؟ آیا مجلس به فرموده رهبری مبنی بر اینکه «بنا را بر مماشات، مدارا و روح همکاری گذارند»[3]، عمل نمود؟ آیا شخصیت های فرهنگی و رجال سیاسی همچون رهبری، سیر نظام را مثبت و تکاملی تحلیل می کردند و یا دائماً بر نقاط منفی تأکید می ورزیدند؟ آیا کسی می تواند از تیزی قلم آقای شریعتمداری - به عنوان موثر ترین سرباز جبهه انقلاب در عرصه رسانه- که همه وقایع را از منظر سیاسی- امنیتی تحلیل می کند، جان سالم به در برد؟ (او که گویی همه را جاسوس و وابسته به سرویس های اطلاعاتی بیگانه پندارد جز اینکه خلافش ثابت شود!) آیا دیگر کاندیدای اصولگرا بیرحمانه بر عملکرد این دولت و دستاوردهای ارزشمند آن نتاختند؟ غافل از اینکه سر شاخه نشسته اند و بن می برند و باعث شدند مردم به طیف مقابل گرایش پیدا کنند. آیا بهتر نبود به جای اینکه دوستان موسسه امام خمینی (ره)، اصولگرایان و... به جای اینکه در مقابل احمدی نژاد، شمشیر از روی کشند، به تعامل مثبت و همکاری و مدارای با او اقدام می کردند تا نتیجه ای بهتر عائل آید؟

با کمی تأمل شاید به این نتیجه برسیم که رأی نیاوردن آقای جلیلی، نعمتی بزرگ بود که نصیب ما شد. اگر نقاط ضعف احمدی نژاد را نادیده بگیریم، دولت آقای جلیلی چه حرف تازه ای علاوه بر اقدامات دولت نهم و دهم در عرصه های مختلف می توانست داشته باشد؟ حقیقتاً دولت آقای جلیلی چگونه می خواست اقتصاد را با شرایط نابهنجار فعلی اصلاح و مدیریت کند؟ چه سیاستی در عرصه فرهنگ به کار گیرد که شایسته گفتمان انقلاب اسلامی باشد؟ آیا صرف گفتمان! برای تدبیر حوزه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کافی بود؟ آیا وقت آن نرسیده است که نخبگان حوزوی، دانشگاهی و دستگاه های اجرایی، رهنمودهای مقام معظم رهبری را در «فقه حکومتی»، «تولید علوم انسانی اسلامی» و «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» جدی تر دنبال کنند؟! چه خوب فرصتی است این فراغت حاصل شده که در کنار مدد رساندن دولت جدید، به مباحث عمیق تر نیز بیاندیشیم و به جای اینکه توپ را در زمین دیگری بیاندازیم، از این فرصتی طلایی برای ترمیم و بالندگی تئوریک گفتمان انقلاب اسلامی به خوبی بهره بریم.



[2] - بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از مسئولان وزارت امور خارجه، 25/5/1383

  • یحیی عبدالهی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">