انقلاب فرهنگی

برخی مطالب پراکنده از یحیی عبدالهی

انقلاب فرهنگی

برخی مطالب پراکنده از یحیی عبدالهی

به کانال بپیوندید:

حنان https://eitaa.com/yahyayahya
درایت
https://eitaa.com/deraiat
فلسفه تابع وحی (فتوح)
https://eitaa.com/fotoooh

گزارشی از رسائل ابوعبدالرحمن سلمی (م412 ق)

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۴ ق.ظ

گزارشی  از  

رسائل ابوعبدالرحمن سلمی

«نیمه اول»

 

n     شرح حال و آثار ابوعبدالرحمن سلمی

ابوعبدالرحمن سلمی (محمد بنحسین بنمحمد بنموسى سُلَمى ازدى نیشابورى) به سال 325 یا 330 ق در نیشابور متولد شده و در شعبان 412 ق وفات یافت و همانجا در خانقاه خویش دفن شد. (زرین کوب 1353) اطلاعاتى که منابع موجود درباره حیات او در اختیار مىگذارند ناچیز است. سلمى در اصول، اشعرى مسلک و در فروع پیرو مکتب شافعى بود و در مواجه با روایات، روحیه اهل حدیث دارد.

سلمی از جایگاهی خطیر در تاریخ تصوف برخوردار است؛ هیچ یک از آثار صوفیه از سده پنجم به بعد خالی از ذکر سلمی نیست، چون کم و بیش، همه بزرگان صوفیه به نحوی - بی واسطه یا با واسطه- شاگرد او به شمار می آیند. (اعوانی 1388) شهرت و محبوبیت او و آثارش نیز بیشتر به واسطه شاگردانش می باشد که سخنان و اخبار او را در کتابهای خود نقل کردند؛ معروفترین شاگرد او، ابوالقاسم قشیری(متوفی465) است که در رساله قشیریه سخنان فراوانی از استاد خود نقل کرده است. ابونعیم اصفهانی(430ق)، خطیب بغدادی(463ق)، حاکم نیشابوری(405ق)، ابوبکر بیهقی(458ق) و ابوالمظفر اسفراینی(471ق) از دیگر شاگردان او بودند که از وی نقل قول کرده اند.

سلمى به کثرت آثار شهرت دارد اما در تعداد آثار او اختلاف زیادی وجود دارد؛ تعداد آثار وى به گفته ابوسعید خشاب 700 جزء در تصوف و 300 جزء در حدیث بودهاست. (ذهبی 1413ق، ج17، 247) برخی دیگر تعداد کتابهای او را صد و اندی کتاب شمرده اند. (پورجوادی 1369, ج1، ده) او در موضوعات متعددی صاحب اثر است که از جمله می توان به این موارد اشاره کرد: حدیث، تاریخ و طبقات صوفیه، تصوف و احوال و مقامات، اخلاق و آداب و رسوم طریقت، تفسیر قرآن (تفسیر عرفانی). خوشبختانه تعدادی از آثار مهم و ارزشمند او که عموماً درباره تصوف و عرفان اسلامی است به دست ما رسیده است. معروفترین اثر او «طبقات الصوفیه» است که قدیمی ترین و مفصل ترین اثری است که در تاریخ بزرگان تصوف و عقاید و سخنان ایشان به دست ما رسیده است و در آن یکصد و پنج تن از مشایخ صوفیه معرفی شده اند. کتاب «حقایق التفسیر» او قدیمی ترین و مهمترین کتاب تفسیر از لحاظ عرفانی است که مجموعه ای است از تفاسیری که تا پیش از سلمی از دیدگاه تصوف و عرفان نوشته شده است. (پورجوادی 1369, ج1، نه - یازده). آثار او به استثنای طبقات الصوفیه و حقایق التفسیر و تاریخ تصوف، همه رسائل کوتاهی است که یک موضوع خاص در هریک از آنها مطرح شده است. تا چند دهه پیش گمان می رفت که جز طبقات الصوفیه و حقایق التفسیر، اثر دیگری از وی به دست مانرسیده است، ولی پژوهش های دو دهه اخیر نشان داده است که کم و بیش نیمی از نوشته های سلمی از گزند حوادث جان سالم به در برده است. (اعوانی 1388) نخستین بار در سال 1369 و 1372 به همت دکتر نصرالله پورجوادی به مناسبت هزارمین سال تولد سلمی، آثار چاپ شده او در دو مجلد تدوین یافت و چند اثر تازه نیز به آن ها افزود. پس از آن در سال 1388 با همکاری محمد سوری، جلد سوم آن نیز منتشر شد.[1]  

به نظر مىرسد که سُلَمى در همه آثار خود دو مقصود را در نظر داشتهاست: یک، دفاع از تصوف در برابر منتقدان آن. دوم، اشاعه علم تصوف. روش او این بود که عقاید خود را مستقیماً اظهار نکند بلکه نقش یک گردآورنده محض را ایفا کند و به ضبط اقوال و آراء مشایخ پیشین (دو سه نسل قبل از عصر خود) بپردازد. (کولبرگ, 1369، ج1، 315) و البته تنها به جمع روایات بسنده نکرده است، بلکه اشارات و اقوال آنان را نیز تقریر لطیفی کرده است (زرین کوب 1353) علت این که آثار سلمى از وسعت دید و تنوع مطالب برخوردار است؛ اول همین نقش او به عنوان یک گردآورندهاست و دیگرى سعى و اهتمام او در این که چندین طبقه و دسته از مردم را مخاطب قرار دهد. شاید از اینرو بود که آثار او چنان رواج و مقبولیت یافت که در زمان حیات خودش، آثارش به ثمن گزاف فروخته مىشد و اهل علم و عرفان براى استماع و اخذ اجازه روایت آثارش اشتیاق زیادى نشان مىدادند و رنجها مىبردند. (ذهبی 1413ق، ج17، 248)

در این مقاله ابتدا به گزارشی توصیفی از حدود نیمی از رسائل او می پردازیم سپس در انتها به تحلیلی اجمالی از مجموعه آنها خواهیم پرداخت. منبع این مقاله، دو مجلد اول از کتاب «مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی» است که سعی شده است با دیگر مقالات و گزارشات تکمیل گردد. پورجوادی سه رساله (جوامع آداب الصوفیه، عیوب النفس و مداواتها ودرجات المعاملات) را با مقدمه ای ارزشمند از ایتان کولبرگ در جلد اول مجموعه آثار سلمی آورده است. کولبرگ در این مقدمه به گزارشی رسا و دقیق از این سه رساله پرداخته که توسط پورجوادی ترجمه شده است. (پورجوادی, 1369، ج1، 313)

 

1.      جوامع آداب الصوفیة

این کتاب در شرح عادات و رسوم و دستورالعملهاى خاص صوفیهاست. انگیزه سلمى در تألیف جوامع، چنان که خود تأکید مىکند، این بوده که حقیقت را به منکران صوفیه، که بدون شناخت کافى و صحیح از سیره و آداب ایشان انتقاد مىکنند، تفهیم کند. این آداب، از نظر سُلمى، نه تنها با مواضع اهلسنّت مطابقت دارد، بلکه خود مستقیماً بر سیره شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) مبتنى است. (کولبرگ، 1369، ج1، 317) متن رساله جوامع آداب الصوفیة مشتمل بر یک مقدمه در حدود پنج صفحه، و 163 فصل کوتاهاست که هر یک با عبارت «و من آدابهم» آغاز مىشود. معمولاً در هر فصل آیه یا آیههایى از قرآن، حدیث و سخنان مشایخ صوفیه نقل شده تا ادب مورد نظر را توجیه و تبیین کند. در جوامع، جمعاً 26 آیه از قرآن، 19 حدیث از پیامبر، بیش از 250 جمله از سخنان صوفیه و در چهار مورد ابیاتى نقل شدهاست. حجم مطالب فصول متفاوت است و در ترتیب مطالب نیز از نظم خاصى پیروى نشده است. (همان، 318)

سلمى در جوامع به بیان نسبت میان شیخ و مرید و چگونگى رابطه میان آندو و میان اخوان پرداخته و مطالب تربیتى و اخلاقى خود را بیان داشته است.[2] آدابى که در جوامع شرح داده شدهاست بر سه قسم کلى است که گاهى نیز با هم تداخل دارند. این سه قسم عبارتند از: آدابى که صوفى در برابر خدا باید رعایت کند، آدابى که نسبت به خود باید رعایت کند، و آدابى که در معاشرت با هممسلکان باید بدان مؤدّب باشد. در مورد رابطه صوفى با غیرصوفیان به ندرت سخن گفته شدهاست. این درست برخلاف رویه سلمى در آدابالصحبة است؛ چرا که در آنجا از آداب معاشرت صوفى با بزرگترها و کوچکترها، پیران و جوانان و غیره نیز سخن به میان آوردهاست. (همان، 320)

در یک نگاه کلى مىتوان این رساله را در ارائه تصویر نسبتاً روشنى از نگرش صوفیه در عصر سلمى به اخلاق و آداب اسلامى موفق ارزیابى نمود. قلم و شیوه نگارش این رساله، روان و رساست و از معدود آثار متصوفه است که بر جمع میان ظاهر و باطن (شریعت و طریقت) تأکید می ورزد. هر چند نگاه اشعرى مسلکانه سلمى و آموزههاى جبرگرایانه او در لابه لای مباحث به چشم می خورد. به ویژه در فصولى که مربوط به موضوع توکل است که در آنجا سلمى به صراحت از موضعى جبرى به نفى اختیار و نهى از تدبیر آدمى نسبت به امور خویش پرداختهاست.

2.      عیوب النفس و مداواتها

«عیوب النفس و مداواتها» رساله اخلاقى دیگرى از سلمى است که در مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمى چاپ شدهاست. متن رساله عیوب النفس شامل یک مقدمه و 68 بند کوتاه است که در این بندها عیوب نفس و چگونگى مداواى آنها بیان شدهاست. هر بند با عبارت «و من عیوبها» آغاز و با عبارت «و مداواتها» دنبال مىشود. عیبهایی که در عیوب النفس ذکر شده است هم شامل معاصی است و هم شامل اخلاق سوء. (همان، 323) سلمی طبق گفته خودش در مقدمه، این رساله را به درخواست بعض مشایخ نگاشته است که قصد داشته اند با عیوب نفس آشنا شوند. سلمى در این رساله با نقل آیات و احادیث و سخنان و حالات و عقاید زاهدان نخستین، که پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) را اسوه حسنه خود مىدانستند، در تربیت اخلاقى خوانندگان عیوبالنفس کوشیدهاست. البته در این رساله بیشتر به قرآن و احادیث (89بار) استناد مىکند تا به سخنان زهّاد و صوفیه (39بار). در این رساله در موارد اندکى (3مورد) به شعر استشهاد شدهاست و از نقل حکایت و داستان نیز اثرى دیده نمىشود. (کولبرگ، 1369، ج1، 325) سلمی در ابتدا به مفهوم شناسی «نفس» می پردازد و آن را به سه قسم (نفس اماره، نفس لوامه و نفس مطمئنه) تقسیم و تعریف می کند و سپس به ذکر عیوب آن می پردازد.

3.      درجات المعاملات

«درجات المعاملات» یکى دیگر از رسائل ابوعبدالرحمن سلمى است که براى اولینبار با تصحیح احمد طاهرى عراقى در مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمى به چاپ رسیدهاست. عنوان این رساله بیانگر مقامات و منازلى است که سالک در طى مراحل سیر و سلوک به آنها برمىخورد. و مقصود از «درجات» همان مقامات و منازل است.[3] مقصود از «معامله» ارتباط و معامله سالک با خداوند متعال است و اشاره به احکام باطن مسائل سلوک و رفتارهایى است که سالک در رابطه خویش با خدا باید داشته باشد؛ مانند زهد و اخلاص و توکل و خوف و رجا و....

سلمى در این رساله، درجات سلوک را تحت عنوان اصطلاحات و الفاظى از صوفیه آن هم به ایجاز و اختصار شرح مىدهد که مجموعاً بالغ بر 44 اصطلاح مىشود. در هشت مورد به آیه و شش مورد نیز به حدیث استشهاد شده و در یک مورد هم شعر نقل شدهاست. ترتیب اصطلاحات از نظمى فىالجمله برخوردار است. رساله پس از مقدمهاى کوتاه با توضیح اصطلاح توبه - که نخستین گام سالک است- آغاز و با «الجمع و التفرقه» - که آخرین درجه قرب به خداست- پایان می یابد. انابه که نوعى توبه است پس از توبه ذکر شده و پس از آن تقواست. زهد و توکل نیز که پس از خوف آمده، از دیگر مقامات است. چنان نیست که همه اصطلاحات این رساله با ترتیبى که در آثار دیگر صوفیه آمده، منطبق باشد؛ اولاً بدین دلیل که اساساً در ترتیب و در شماره مقامات و احوال، وحدت نظرى وجود ندارد و در آثار صوفیه با اختلافهاى بسیار ذکر شدهاست. ثانیاً همه اصطلاحات مذکور در این رساله از مقامات و احوال نیست و از دیگر اصطلاحات و الفاظ رایج صوفیه نیز در آن آمدهاست.[4] (پورجوادی, 1369، ج1، 467-474)

رساله درجات المعاملات، قلم روان و سادهاى دارد، اما گاهى ایجاز و اختصار عبارتها از وضوح مفهومى آن کاسته و چنان که خود مصنف در پایان این رساله متذکر شدهاست، توضیح و تکمیل بیشترى را مىطلبد. این رساله در مقایسه با سایر آثار متصوفه - که به شرح و تبیین مقامات و منازل پرداختهاند- دارای محتواى غنىتر و مطالب افزونترى است.

 

4.      السماع

رساله السماع سلمی اولین بار با تصحیح و مقدمه پورجوادی درسال 1367 در نشریه معارف (دوره پنجم، شماره3، آذر-اسفند1367) با عنوان «دو اثر کهن در سماع» به چاپ رسید و سپس در مجلد دوم مجموعه آثار آورده شد. پورجوادی در مقدمه ای تفصیلی به کنکاش در موضوع «سماع» در میان متصوفه پرداخته و مسائل آن را از منظر تاریخی شرح داده است. «کتاب السماع» سلمی در واقع قدیمی ترین اثر مستقلی است که در این باره تألیف شده است. (پورجوادی, 1369، ج2، 3)

این رساله به شیوه اهل حدیث (تأکید بر ادله نقلی)  نگاشته شده و در صدد اثبات اباحه سماع می باشد. صوفیه می خواستند نشان دهند که موسیقی و سماع می تواند، مانند ذکر، شیوه ای باشد برای ترقی معنوی و روحی. هنگامی که وی این اثر را می نوشت، سماع یک تاریخ صدساله را پشت سر گذاشته بود، ولی جامعه شرعی هنوز آن را مشروع نمی دانست. رساله سلمی سعی دارد با استناد به احادیث و اخبار و سخنان صحابه و علما و فقها و اهل حدیث، حکم به حلیت سماع دهد. (همان، 6) اولین فصل رساله به مثابه دیباچه اثر، انگیزه نگارش رساله را، پاسخ به یکی از اصحاب خود می داند که از انکار سماع توسط بعض اصحاب علم (اهل حدیث) گزارش و حکم آن را سوال کرده است. سلمی در ابتدا، مستمعان را به سه دسته «عوام، مریدان و اهل حقایق» تقسیم می کند؛ دسته اول صوفی نیستند بلکه اهل هوا و هوس بوده و سماع بر آنان حرام است. موضوع سخن سلمی در این رساله، سماع برای دسته دوم و سوم است. به عبارت دیگر، بحث او منحصر است در سماع صوفیه. او در مقدمه خود تصریح می کند که اباحه سماع به مستمع بستگی دارد نه به مسموع. او در فصل دوم این مطلب را می شکافد که ملاک داوری در حکم سماع، به اثر و حالتی است که در سامع ایجاد می کند که به حسب افراد مختلف و متنوع است؛ همانند شعر و یا حتی آیات قرآن. براین اساس سماع برای کسی جایز است که از راه مجاهده باطن از آلودگی هوای نفس پاک گشته و حضور قلب پیدا کرده باشد؛ سماع برای زنده دلان حلال و برای نفس پرستان حرام است. او یک قدم فراتر می رود و حکم جواز را مخصوص مریدان و زاهدانی که وارد طریقت شده و به سیر و سلوک پرداخته اند می داند و برای صاحبدلان و اهل حقایق و عارفان، مستحب! سلمی در این فصل به تأثیرات مختلف شعر و قرآن می پردازد و اینکه آیات قرآن در اوقات مختلف در شخص واحد تأثیرگوناگونی به جا می گذارد و وقت و معرفت و محبت و انس شنونده نیز در این امر دخیل است.

در فصل دوم، به ذکر اقوال موید مدعای خود از جنید و دیگر مشایخ صوفیه می پردازد. در فصل سوم به سراغ سنت نبوی(ص) می رود و سعی می کند اثبات کند که سماع لهو و باطل نیست. در فصل بعدی نیز فعل صحابه را به کمک می طلبد و از این میان به عمر استناد می کند. فصل پنجم در بر دارنده سخنان بزرگان و علمای دین پس از صحابه است که سماع را در شرایط مختلف حرام ندانسته اند. فصل ششم حاوی سخنان عارفانی است که سماع در نظر آنان مشتمل بر حقایقی است میان خدای متعال و بنده.

5.      آداب الصحبه و حسن العشره

مسأله اخوت و صحبت یکی از اساسی ترین مسائل جامعه تصوف بوده است که سلمی در این اثر خود بدان پرداخته است. هدف از این نگارش این رساله مشخص کردن آداب پسندیده و به دست دادن معیارهای یک جامعه صوفی مبتنی بر مکارم اخلاق و سرشا از عشق به پیامبر(صلی الله علیه وآله) و آرمان اخوت صوفیانه است. کتابی ساده، گیرا و مناسب عامه مردم می باشد.

این کتاب با مقدمه کوتاهی آغاز می شود که در آن نویسنده بر اهمیت خوی و خصال پیامبر(صلی الله علیه وآله) و تبعیت از ایشان تأکید می کند. سلمی اولین بند از متن اصلی را با عنوان «و من آداب العشره» (معاشرت و اصول رفتار اجتماعی) و باقی بندها را با «و من آدابها» آغاز می کند و سپس به شرح مختصری از آن ادب و اخلاق می پردازد. این رساله همچون دیگر رسائل سلمی، مشحون از مستندات حدیثی، قرآنی و نقل قول می باشد؛ در پی عبارت آغازین هر بند حدیث یا آیه یا سخنی می آید که نویسنده، گفتار خود را بر آن بنا می کند. نگارنده رساله سعی دارد از طرق مختلف ضرورت حسن معاشرت و ایجاد پیوند دوستی با همه گونه مردم را نشان دهد و می گوید که با گروه های مختلف مردم، به گونه های مختلفی باب دوستی باید گشود و به نحو خاص رفتار باید کرد. نویسنده تأکید می کند که شیوه های ایجاد پیوند دوستی تنهاق قابل اطلاق بر رفتار کلی انسان نبوده و می بایست در مورد هریک از اجزاء بدن (چشم و گوش و دست و زبان و..) راهکار مخصوص به خود را به هدف ایجاد دوستی، به کار بست.

6.      مناهج العارفین

جوهر رساله مناهج العارفین در جمله آغازین آن بیان شده است که : «تصوف را بدایتی است و نهایتی و مقاماتی» بدایتی نیکو لازمه نهایتی توفیق آمیز است. سلمی در این رساله به شرح مقامات سالک می پردازد. به طور کلی عنوان «عارف» هم به سالکان سیر الی الله به طور اطلاق (صرف نظر از مراحل و مقاماتشان) اطلاق می شود و هم به آنان که به نهایت رسیده اند اما در این رساله «عارف» به کسی گفته شده که در مرتبه ای است میانه مرید و صوفی کامل.

در تصحیح رساله، متن آن به 16 بخش تقسیم شده است؛ سلمی در بخشهای 1-6 به اقسام مریدان و وظایف آنها در قبال شیخ و مقاماتی که مرید می بایست پشت سر گذارد، می پردازد. بقیه مناهج (بخش 7-16) بحثی است درباره سیر صوفی در طریق سلوک که آن را با اصطلاحات «آداب»، «اخلاق» و «احوال» به کار برده است. سلمی بحث گسترده ای درخصوص «فقر» آورده است و با تقسیم آن به «فقر الخواص» و «فقر العامه»، اولی را ستوده و دومی را نکوهیده است. فقیر صادق، سپس به مقام شفقت با خلق رسد و مایه آسایش و آرامش می گردد. عبودیت خالصانه عارف او را به مقام «حریت» می رساند که تنها از طریق تام عبودیت الهی حاصل می شود. (کولبرگ، 1372، ج2، 135-140) صوفی در بالاترین مقام، «داعی» می شود که خود سه قسم اند: «داعی الی الله، داعی الی سبیل الله، داعی الی السنه» . سلمی از تصوف به «علم» یاد می کند که بر سه وجه است: «علم العبودیه، علم المعرفه و علم الربانیه» ؛ علم عبودیت، تملک با اضطرار است. علم معرفه، لسان معامله با افتخار است و علم ربانیه، محو شدن مشیت است. سلمی رساله خود را با تقسیم تصوف به سه مقام «آداب، اخلاق و احوال» و تبیین آنها به پایان می رساند.

7.       نسیم الارواح

«نسیم الارواح» یکی دیگر از رسائل سلمی است که درباره سماع صوفیانه نوشته شده است. این رساله کوتاه، با مقدمه ای بلند در «صفه العارفین» آغاز می شود و سپس به «اصول المشایخ فی السماع» می پردازد. این رساله مشحون از اقوال عارفان و اشعار شاعران در خصوص تأثیرات سماع و آثاری که از مستمعان در حین سماع ظاهر می شود می باشد که از آن به «حرکت و سکون» یاد می کند.

8.      کلام الشافعی فی التصوف

«رساله فی کلام الشافعی» مجموعه ای ارزشمند از سخنان و اندرزهای اخلاقی محمد بن ادریس شافعی است. در طلیعه این رساله آمده است که این رساله در پاسخ به بعض دوستانی که از کلام شافعی در آداب سیر و سلوک سوال کرده بودند، گردآوری شده است. این سخنان در 90 فراز تدوین شده است که اکثراً پس از ذکر سند، مشتمل بر عباراتی کوتاه از امام شافعی می باشد. هرچند نگارنده سعی کرده است اسناد سخن را نیز ذکر کند اما در تمام فرازها موفق نشده است.

9.      الفتوه

این رساله، کهنه ترین منبعی است  که درباره فتوت نوشته شده است. «فتوت» شعار عده ای در قرن دوم هجری بود که خلیفه وقت، ناصر لدین الله نیز با پوشیدن إزار منسوب بدان ها، سید الفتیان نام گرفت و رسماً سازمان فتوت را به فرمان خود در آورد. کتاب الفتوه سملی، فرایض اخلاقی اهل فتوت را در پنج فصل شرح داده است. سلمی با ذکر اخلاق اهل فتوت، برای هریک از آداب آنها، حدیث و یا سخن یکی از مشایخ را شاهد آورده و همه این سخنان را با إسناد و ذکر سلسله راویان نقل کرده است. سلمی، پیشینه فتوت را با حضرت آدم(ع) شروع می کند و او را اولین نفری می داند که به دعوت فتوت جواب داد، سپس با پیگیری آن در خط صالحین و انبیاء، به حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) می رسد.

 

 

n     چند نکته تحلیلی

رساله های اهل تصوف از آن جهت حائز اهمیت است که به موضوع خطیر «اخلاق و تربیت» اختصاص دارند. به طورکلی میراث برجای مانده در طول تاریخ در ساحت اخلاق، در فضای تصوف شکل گرفته اند و عارفان صوفی را می توان متصدیان اصلی این حوزه معرفتی و پرورشی دانست. ابوعبدالرحمن سلمی به عنوان یک عارف صوفی متقدم - که دیگر شیوخ صوفی وام دار اویند- دارای آثار ارزشمند و پرمحتوایی است که می بایست از جهات مختلف مورد کنکاش و بررسی قرار گیرند. مخصوصاً جریان های فکری که احیاء سنت را دنبال می کنند (سنت گرایان) می بایست قدر و منزلت آثار سلمی را به عنوان سنتی قدیم و اصیل در حوزه عرفان و اخلاق بیش از دیگران بدانند.

-        ساختار تدوین رسائل

آنچه رساله های سلمی را جذاب ساخته است، تدوین مباحث در غالب بندهای کوتاه و قابل تفکیک است که در هریک به بیان نکته ای پرداخته و آن را به پایان رسانده است. کوته نویسی و بندنگاری سلمی - که در اکثر آثار او رعایت شده است- به ذهن مخاطب نظم و نسقی خاص می بخشد. چنین ساختاری در بیان صفات اخلاقی، برای خواننده کم حوصله امروزین نیز جذاب بوده و از کسالت و خستگی مطالعه در متون طولانی جلوگیری می کند. شایسته است که نگارندگان و نویسندگان عصر حاضر نیز از این قالب نوشتاری الگوبرداری کرده و در راستای جذابیت تبلیغ مکارم اخلاقی بکوشند.

-        مستندات فراوان و سبک عامه فهم

سبک نگارشی سلمی در آثار خود، به کارگیری احادیث بسیار و همه گونه اقوال حکیمان و اندرزهای فلاسفه و حکما و اشعار شاعران و سخنان زهاد و مشایخ صوفیه است. استنادات فراوان سلمی که حاکی از تتبع فراوان اوست، موجب تنوع بخشی به بحث و إحکام علمی آن می باشد که پذیرش مطلب را برای مخاطب سهل می نماید. پرهیز از ورود به مباحث انتزاعی و مبانی نظری اخلاق (بجز در رساله السماع)، یکی دیگر از شاخصه های قلم سلمی است که آثار او را برای مخاطب عام مناسب کرده است.

-        مناقشه در استدلال سلمی در اثبات اباحه سماع

سلمی در رساله السماع خود سعی کرده است، اباحه سماع و حتی استحباب آن را برای شیوخ صوفی اثبات نماید. سلمی از طرق مختلفی همچون حدیث و فعل صحابه در اثبات مقصود خود، بهره می برد اما این ادله و شواهد را در ضمن یک «استدلال» به کار می گیرد که قابل مناقشه است؛ او معتقد است اثر سماع، تابع سامع است و نه مسموع، از این روی عارف واصل، می تواند از طریق سماع مقرب گردد درحالیکه همین امر ممکن است برای فرد عامی مفسده داشته باشد. هرچند کبرای این استدلال (دخالت حالت سامع در کیفیت اثرگذاری سماع) فی الجمله قابل قبول است اما اولاً اطلاق ندارد؛ یعنی خود مسموع نیز اقتضای خاص خود را دارد نه اینکه بالکل بلا اقتضاء و خنثی باشد. ثانیاً نتیجه این استدلال، با مشرب عارفان حقیقی و متشرع در تضاد است، چراکه آنان بیش از عوام بر خود سخت می گرفتند و در بسیاری از اموری که عوام، آنها را جایز می شمردند، احتیاط کرده و مراقبت می نمودند؛ «حسنات الابرار سیئات المقربین»، چنانکه در روایات بسیاری نیز تأکید شده است که از مشتبهات پرهیز کنید[5]. ثالثاً این سوال مطرح است که آیا چنین استدلالی را می توان درباره بسیاری از اعمال مکروه و یا حرام دیگر نیز تطبیق داد؟ به عبارت دیگر دلیلی ندارد که این استدلال را مختص به سماع و یا حتی مسموعات بدانیم بلکه می تواند نسبت به بسیاری از افعال دیگر نیز صادق باشد و بگوییم انجام برخی اعمال و یا دیدن بسیاری از صحنه ها، برای عوام حرام است نه اهل حقیقت و معرفت!! کما اینکه به نظر می رسد این استدلال در خصوص رقص و... نزد برخی از مصوفه جاری شده است و چه بسا برخی از آنان انجام واجبات و تقید به شریعت را نیز برای سالکان طریقت لازم بدانند و نه واصلان حقیقت!

 

 

 


 

n     منابع

  1.     احمد پور، مهدی؛ اسلامی، محمد؛ عالم­زاده نورى، محمد؛ علیزاده، مهدی (1384). کتابشناخت اخلاق اسلامی، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
  2.     اعوانی، شهین (بهار1388). «نقد و معرفی کتاب (مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی)»، جاویدان خرد، ص 155-162.
  3.       پورجوادی، نصرالله (آذر- اسفند 1367). «دو اثر کهن در سماع»، معارف، شماره 3.
  4.     ------- (1369). مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی، جلد1.
  5.      ------- (1372). مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی، جلد2.
  6.         ذهبی, شمس الدین(1413ق)، سیر اعلام النبلا. بیروت: الرساله.
  7.         زرین کوب, عبدالحسین(آذر 1353)، «در جستجوی تصوف 3»، زبان و ادبیات (دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران) شماره 86 و 87، سال 21.
  8.        کلینى، محمد بن یعقوب(1407 ق )، الکافی (ط - الإسلامیة) - تهران، چاپ: چهارم.

 

 




[1] - پدیدآورندگان این مجموعه وعده داده‌اند که جلد چهارم آثار سلمی را نیز در آینده منتشر خواهند کرد.

[2] - خلاصهاى از محتواى بیانات او چنین است: صوفیه مدام با شهوات و اغراض و لذایذ نفسانى مبارزه مىکنند. از دنیا و اهل آن و حظوظ دنیوى دورى مىجویند. از عیوب نفس خود به شدت انتقاد مىکنند و این براى آن است که بتوانند نفاق و کبر و عجب را از خود دور کنند. همواره نسبت به نزدیکى اجل و کوتاهى امل آگاهى دارند و به اهمیت وقت واقفند و در حفظ آن مىکوشند. صوفیان سعى مىکنند که با خود و دیگران صداقت داشته باشند و هر نوع دعوى را ترک گویند، و در مجلس سماع تظاهر به وجد (تواجد) نکنند. مىکوشند تا ادب ظاهر را که حفظ جوارح از گناهاست و ادب باطن یا ادب سرّ را که طهارت قلب از عیوب است حفظ کنند. توکل بر خدا دارند و لذا تدبیر و اختیار را کنار مىگذارند و در طلب رزق سعى نمىکنند و بالاخره، در محضر خدا مىکوشند تا کمال ادب و احترام را به جا آورند و طریقى را بپویند که به عبودیت محض مىانجامد.

[3] - هر چند خواجه عبدالله انصارى (م‌‌ق) در منازلالسائرین، درجه را به معنایى اخص از مقام به کار برده و هر مقام را شامل چند درجه دانستهاست. (احمد پور و دیگران 1384)

[4] - مجموعه اصطلاحات (درجات المعاملات) و الفاظى که در این رساله توضیح داده شده بدین قرارند: توبه، انابه، تقوا، خوف و رجا، زهد، توکل، اخلاص، وفا، فقر، جود و سخاء، تفکر، حیا، عنایت، رضا، تصوف، خُلُق، زیارت، سماع، وجد و وجود و تواجد، حق و حقیقت، معرفت، یقین، تفرید و تجرید، فراست، محبت و عشق، صدق، شوق، علمالیقین و عینالیقین، موافقت، مشاهده، انس، سُکر، فنا و بقا، جمع و تفرقه.

[5] - «حَلَالٌ بَیِّنٌ وَ حَرَامٌ بَیِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَیْنَ ذَلِکَ فَمَنْ‏ تَرَکَ‏ الشُّبُهَاتِ‏ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَکَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُ» الکافی (ط - الإسلامیة) / ج‏1 / باب اختلاف الحدیث ..... ص : 62

  • یحیی عبدالهی

ابوعبدالرحمن سلمی

عرفان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">